در قرآن آیات زیادی وجود دارد که به عدالت خداوند تصریح کرده است،در خصوص عدل الهی کتب و مقالات بسیار زیادی نوشته شده که در آنها از دلائل عقلی و نقلی یعنی قرآن و روایات استفاده شده است که ما طبق خواسته شما به بحث قرآنی آن می پردازیم.
در قرآن چهره های گوناگون مسأله عدل و ظلم مورد بررسی قرار گرفته است و عدل را از جنبه های تکوینی، تشریعی اخلاقی و اجتماعی مطرح کرده است.
قرآن تصریح می کند که نظام هستی و آفرینش بر عدل و توازن و براساس استحقاقها و قابلیتهاست در همین راستا:
۱- آیات زیادی وجود دارد که صریحاً ظلم را از ساحت کبریائی به شدت نفی می کند به عنوان مثال به آیات زیر اشاره می کند:
( ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ؛ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ ،
این بخاطر چیزی است که دستهای شما از پیش فرستاده (و نتیجه کار شماست) و بخاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمیکند) [۱]
(ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ ، این، در مقابل کارهایی است که از پیش فرستادهاید؛ و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمی دارد). [۲]
(مَنْ عَمِلَ صالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ ، ما یبدل القول لدی و ما انا بظلام للعبید، پیش من حکم دگرگون نمی شود و من نسبت به بندگانم ستمکار نیستم) [۳]
(ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ ، سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد) [۴] .
۲- آیات دیگری هم هستند که بعثت پیامبران و ابلاغ و بیان راه سعادت و اتمام حجت را از آن جهت شؤون پروردگار می شمارد که بودنش نوعی عدل و نبودن آنها را نوعی ظلم و ستم می داند مانند:( مَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری وَ ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً ، هر کس هدایت شود، برای خود هدایت یافته؛ و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است؛ و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد؛ و ما هرگز )قومی را( مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم )تا وظایفشان را بیان کند ( [۵]
با این بیان که ما تا راههای سعادت و بدبختی را نشان ندهیم خلاف عدل است که کسی را عذاب کنیم
(وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُری حَتّی یَبْعَثَ فی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنّا مُهْلِکِی الْقُری إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ ، و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمیکرد تا اینکه در کانون آنها پیامبری مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند)). [۶]
۳. آیات دیگری هم هستند که اساس خلقت را بر حق که ملازم با عدل است معرفی می نماید مانند:
(وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ یَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ ، اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و آن روز که به هر چیز میگوید: (موجود) باش!( موجود) میشود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در (صور) دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه . ) [۷]
( هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللّهُ ذلِکَ إِلاّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ اْلآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ، او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد؛ و برای آن منزلگاههایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح میدهد) [۸]
( وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السّاعَةَ َلآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!) [۹]
( خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ ؛ آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ او برتر است از اینکه همتایی برای او قرار میدهند) [۱۰]
۵-. گذشته از همه اینها در برخی آیات، از مقام فاعلیت و تدبیر الهی به عنوان مقام قیام به عدل یاد می کند:
( خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ؛ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ، خداوند، (با ایجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستی،) گواهی میدهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهای بر این مطلب،) گواهی میدهند؛ در حالی که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.
آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ او برتر است از اینکه همتایی برای او قرار میدهند). [۱۱]
۶. و در آیه دیگری نیز قرآن عدل را ترازوی خدا در امر آفرینش می داند.
( وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (در آن) گذاشت ،). [۱۲]
این بود بعضی از آیات قرآن که در آنها یا صراحتاً از عدل خداوند سخن رفته و یا با واسطه نفی ظلم از حضرت حق می کند.
[۱] - سوره آل عمران.آیه ۱۸۲
[۲] - سوره انفال آیه ۵۱
[۳] - سوره فصلت آیه ۴۶
[۴] -سوره قاف آیه ۲۹
[۵] -سرره اسرا آیه ۱۵
[۶] -سوره قصص آیه۵۹
[۷] -سوره انعام آیه ۷۳
[۸] - سوره یونس آیه ۴
[۹] -سوره حجر آیه ۸۵
[۱۰] -سوره نحل آیه ۳
[۱۱] -سوره آل عمران آیه ۱۸
[۱۲] سوره الرحمن آیه ۷
منبع: پایگاه حوزه